بررسي مراحل و تحولات جنگ

مشخصات كتاب

عنوان:بررسي مراحل و تحولات جنگ تحميلي

نوع مقاله:عمومي

نویسنده:مهدي اديبي

ناشر:پايگاه تخصصي دفاع مقدس

موضوع:جنگ تحميلي

مقدمه

دوران جنگ عراق و ايران يك مقطع مهم و برجسته در تاريخ معاصر ايران محسوب مي گردد. نحوه مقاومت ملت در اين جنگ، نتايج چشم گيري را براي كشور و تاريخ ما به ارمغان آورد، همان طوري كه به عقيده برخي از صاحب نظران تاريخ، شكست عباس ميرزا در جنگ با روس در دوره قاجاريه، نقطه هزيمت و خودباختگي ملي در مقابل علم و سلاح برتر شد، ايستادگي مردم ما در مقابل تجاوز دشمن و تحمل سختي هاي هشت ساله دوران جنگ، ضمن شكست اهداف دشمن و حاميان او، فصل جديدي را در خود باوري و خود اتكايي ملي ايجاد كرد و شخصيت جمعي [1] و منش ملي [2] را به سطح بسيار شايسته اي ارتقاء داد. در بررسي هاي تحليلي تاريخ جنگ ها در جوامع مختلف، شكست و پيروزي عامل اصلي حركت آن جوامع محسوب مي گردد و نگاه تحليلي بسياري از مورخين و نظاميان افراط گرا بر اين باور است كه سرداران و فاتحان نبردها، شخصيت هاي اصلي شكل دهنده تاريخ بشر هستند و تاريخ اساسا چيزي جز تاريخ جنگ ها نيست، در اينجا قصد ما اين نيست كه اين باور را داوري كنيم اما مروري بر اين باورها زمينه موضوع را شفاف مي نمايد.

ويل دورانت در كتاب درآمدي بر تاريخ تمدن در همين زمينه مي نويسد: اگر پيروزي شارل مارتن [3] در نبرد پواتيه [4] نبود چه عامل ديگري فرانسه و اسپانيا را از قبول اسلام بازمي داشت؟ (دورانت، ويل، درآمدي بر تاريخ تمدن: 215)

هر چند ميليتاريسم [5] يا نظامي گرايي حاكم بر نگرش فوق، آن را در زمره نظريات افراطي و كم طرفدار قرار مي دهد اما يك نكته قابل توجه است و آن اين كه در مقابل اين نظر افراطي، نظر تفريطي وجود ندارد به عبارت ديگر در مقابل مطلق كردن نقش جنگ در تاريخ، حذف و يا بي اهميت شمردن جنگ، طرفدار و پيرواني ندارد.

در واقع اين يك اجماع نظري وسيع است كه هر چند جنگ تنها محور بررسي تاريخ نيست و هر چند تاريخ بشر فقط تاريخ جنگ نيست اما قطعا يكي از عمده ترين محورهاي بررسي تاريخ، لاجرم جنگ هاي موجود در طول تاريخ است، به طوري كه حذف و يا بي اعتنايي به آن هر گونه نظريه علمي در باب تاريخ و فلسفه تاريخ را از اعتبار مي اندازد.

در هر حال جنگ امري است كه از ابتداي حيات بشر همواره همراه او بوده و خواهد بود تاريخ تاكنون جنگ هاي طولاني بسياري به خود ديده است. جنگ 8 ساله عراق عليه ايران نيز يكي از همين جنگ ها است. جنگ هاي طولاني معمولا درگيري هاي با اهميت را نمايندگي مي كنند كه وجود شكافي عميق و پر نشدني بين منافع طرفين و نيز فقدان برتري قطعي يك طرف كه بتواند اراده خود را به ديگري تحميل نمايد، از مشخصات عمده آن است. در اين جنگ ها هر يك از طرفين به يك دسته از منابع قدرت خاص خود متكي است و يا از اتحادها و ائتلاف هايي كه نوعي موازنه قواي دراز مدت، با طرف ديگر برقرار مي كند، سود مي برد. اما جنگ اخير عراق عليه ايران

[ صفحه 45]

ويژگي هاي خاص خود را دارا مي باشد. يكي از اين ويژگي ها تفاوت فاحش ماهيت و مضمون و مقصود دو اردوگاه مي باشد.

ويژگي ديگر تاكتيك ها [6] و استراتژي هاي [7] هر دو جبهه است كه كاملا با يكديگر متفاوتند. شناخت اهداف اين دو اردوگان و چگونگي دست يابي آن ها به اهداف خود يك بررسي علمي است كه به كمك منابع و اسناد و مدارك و تجزيه و تحليل آن ها و با شيوه اي تاريخي نگري بايد به درك آن نائل آمد. به همين منظور وضعيت نيروهاي درگير را در سه مقطع ذيل مورد بررسي قرار خواهيم داد:

الف - مرحله نخست: هجوم نيروهاي مردمي، مقاومت هاي پراكنده و سازمان نايافته ولي جانانه رزمي به منظور تثبيت هجوم دشمن.

ب - مرحله دوم: آغاز عمليات فتح المبين و سلسله عمليات بعدي آن كه منجر به عقب راندن دشمن گرديد.

ج - مرحله سوم: آغاز عمليات بدر، رمضان و فاو به منظور دور نمودن دشمن از مرزهاي بين المللي.

تاريخ مختصر شكل گيري جنگ ايران و عراق

وقوع انقلاب اسلامي در ايران يك بار ديگر زمينه چالش و درگيري ميان ايران و عراق را مهيا ساخت. نظام سياسي جديد در ايران كه بر اساس انديشه ديني و انقلابي پايه ريزي مي شد، به طور طبيعي براي مسلمانان منطقه و عراق حامل پيام بود. از اين رو عنصر ايدئولوژي خود به خود اختلافات في ما بين دامن مي زد. بدون توجه به ريشه هاي قديمي اختلاف مرزي بين عراق و ايران كه سابق بر اين موجب

تنش ها و درگيري هايي گرديده بود، در اين مرحله از تاريخ حيات دو كشور، صرف پيروزي انقلاب اسلامي با مضمون ايدئولوژي شيعي براي كشوري چون عراق با اكثريت مسلمانان شيعي مي توانست مخاطره انگيز باشد.

پيروزي انقلاب اسلامي ايران تعادل قوا را در منطقه خليج فارس به نفع عراق تغيير داد. سقوط شاه كه ژاندارم غرب در خليج فارس بود، خلأ قدرتي در منطقه خليج فارس به وجود آورد. صدام حسين براي تثبيت نقش خود به عنوان ژاندارم جديد خليج فارس در بهمن 1358 به انتشار منشور ملي اقدام كرد.

وي در اين باره گفت: «به عقيده ما تعهد كشورهاي خليج (فارس) به اين منشور به عنوان تعيين كننده چارچوب كل روابط في ما بين، امنيت خليج (فارس) را تأمين كند»

از طرف ديگر عراق با دامن زدن به نگراني بي مورد كشورهاي خليج فارس از انقلاب اسلامي ايران، توانست آن ها را به طرف خود جلب نموده و عراق را به عنوان تنها سپر دفاعي در مقابل انقلاب اسلامي ايران معرفي كند. سعدون حمادي در اين زمينه طي نامه اي به سازمان ملل گفته است: «... اگر عراق سقوط كند، پس از آن تمام كشورهاي خليج عربي (فارس) سقوط خواهند كرد.»

صدام هنگامي كه به قدرت رسيد كه اوضاع بين المللي و منطقه اي براي دست يابي به اهدافش كاملا مساعد بود، از نظر بين المللي، غرب در پي سرنگوني ژاندارم وفادار خود، محمد رضا پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي، منافع خود را بيش از پيش در خطر مي ديد. كشورهاي منطقه نيز با خطر صدور انقلاب اسلامي ايران روبرو بودند. در اين

حال، دولت هاي منطقه و امريكا نيز بي ميل نبودند كه فردي چون صدام حسين، جمهوري اسلامي ايران را با ارتشي ضعيف و از هم پاشيده، وضعيت سياسي متشنج و درگير اختلافات داخلي، تنبيه نمايد. افزون بر اين، انعقاد قرارداد كمپ ديويد و انزواي سياسي مصر و سادات در جهان عرب موجب شد كه مصر (و نه فقط جمال عبدالناصر) نقش سنتي خود را به عنوان رهبر جهان عرب از دست بدهد و اين موضوع، فرصت طلايي براي صدام فراهم نمود، تا عراق را جانشين مصر نمايد.

به طور خلاصه به نظر مي رسيد با توجه به شخصيت صدام، وقوع انقلاب اسلامي و سقوط رژيم شاه، شرايط منطقه اي خاورميانه و جهان عرب و وضعيت روابط بين المللي شرايطي مساعد براي وقوع جنگ و تجاوز نيروهاي بعثي عراق عليه ايران را فراهم مي آورد و اين «قادسيه صدام» امري اجتناب ناپذير بود. صدام براي امتناع افكار عمومي عراق و جهان عرب كه امضاي قرارداد 1975 الجزاير را نشانه ضعف او در برابر قدرت ايران مي دانستند، در اولين فرصت مناسب، قرارداد را لغو نمود. وي در سخن راني هايش، پيش از جنگ و در جريان حمله به ايران، همواره تأكيد مي نمود كه جنگ را براي لغو قرار داد الجزاير و استقرار دوباره حاكميت عراق بر اروندرود (شط العرب) آغاز كرده است.

در تاريخ 19 شهريور 1359 دولت عراق آن قسمت از اراضي را كه ادعا مي نمود بر طبق موافقت نامه 1975 الجزاير بايد به آن دولت مسترد مي گرديد، با توسل به زور به اشغال خود درآورد و اعلام نمودند كه نيروهاي عراق به مرزهاي بين المللي رسيده اند.

اما اهداف واقعي و نهاني دولت بعثي عراق عبارت بود از

[ صفحه 46]

اشغال بخش هاي عرب نشين ايران، تا جريان پان عربيسم [8] منطقه، آن را حمله اي ايدئولوژيك به غير عرب ها تعبير نكند. هدف دوم، تسلط بر منابع انرژي و بالا بردن ريسك دفاع براي جمهوري اسلامي ايران و هدف سوم نيز اين بود تا با حمله و تضعيف جمهوري اسلامي، اعتماد غرب را به طرف خود جلب نمايد.

تجاوز نيروهاي مسلح عراق به ايران با اين توافق روشن صورت گرفت كه به دليل درهم ريختگي حاصل از انقلاب، بي انگيزه بودن ارتش و اعلام سران آن و همچنين قطع ارسال سلاح هاي غربي به ايران، طي همان هفته هاي اول با حملات سريع و برق آساي نيروهاي عراقي به اتمام مي رسد. اما آن چه كه در پيش بيني دولت بعثي عراق و نيروهاي غربي حامي آن ها لحاظ نشده بود هجوم سريع مردم به سوي جبهه هاي نبرد و تصميم به مقابله با اين تجاوز آشكار بود. مزيد بر اين، دستگاه رهبري عراق و غرب هنوز به درك روشني از ابعاد شخصيت رهبري انقلاب اسلامي به خصوص سازش ناپذيري و جسارت ايشان پي نبرده بودند، دو عاملي كه پيروزي انقلاب اسلامي و هدايت جنگ تا مراحل نهايي مرهون آن ها بود. لذا با اعلام تصميم حضرت امام (ره) مبني بر لزوم مقاومت و بيرون راندن دشمن از سرزمين اسلامي و نام گذاري اين جنگ به نام جنگ اسلام و كفر، هجوم مردم به جبهه ها آغاز شد.

مرحله اول مقاومت، مقطع سال هاي 59 - 61

در اولين مرحله، مقاومت هاي پراكنده اما ايثارگرايانه

نيروهاي مردمي در خرمشهر، حميديه و سوسنگرد و ساير جبهه ها موجب گرديد نيروهاي عراقي در مواضع خود زمين گير شدند و با توجه به شكاف زياد ميان عقبه و خطوط پدافندي و همچنين كمبود يگان براي پوشش مناسب مناطق تصرف شده، از فكر پيشروي بيشتر صرف نظر نمايند. ضمن آن كه از اين پس، جلو رفتن به سادگي ميسر نبود، لذا از نيمه مهر ماه مشخص گرديد كه جنگ برق آساي مورد نظر عراق كم ترين برنامه اي براي آن نداشت و شايد تصور آن را هم نمي كرد (مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه 132 : 1372).

پس از توقف ارتش عراق، حملات چريكي و ايذايي به وسيله نيروهاي مردمي و پاسداران انقلاب اسلامي آغاز گرديد. اين حملات كه با شبيخون و غافل گيري همراه بود، ضمن آن كه ارتش عراق را شديدا در وحشت فرو برد، موجب شد با روحيه اي جديد، جبهه خودي به تدريج بازسازي و آماده اقدامات اساسي تر گردد. به واقع از جمله اهداف جنگ هاي چريكي، ناكامي دشمن و بيرون آوردن جبهه خودي از آثار رواني تجاوز اوليه بود. در حالي كه حملات چريكي در جريان وقوع بود، يك رشته عمليات جنگي كلاسيك برنامه ريزي شد كه همگي ناموفق بودند. به دليل حضور بني صدر در رأس فرماندهي كل قوا و با اتكا ايشان به ارتش، اين عمليات ها كه در 23 مهر ماه 1359 در محور دزفول (پل نادري)، 4 آبان 1359 در محور آبادان، 15 دي ماه 1359 در محور هويزه و در 20 دي ماه 1359 در محور جاده ماهشهر - آبادان انجام شد، همگي منجر به شكست شدند (دروديان، محمد،

92 - 115 : 1378 ).

جهت گيري واگرايانه رئيس جمهوري وقت (كه فرماندهي كل قوا نيز از طرف رهبر انقلاب به وي تفويض شده بود) با نيروهاي بسيجي و سپاه پاسداران و عدم هماهنگي و عدم اعتقاد به جنگ هاي غير كلاسيك به مرور موجب آشكار شدن [اختلاف] موضع ايشان با مواضع رهبري، نيروهاي مردمي و نيروهاي سپاه پاسداران گرديد در همان ابتداي جنگ وي طي سخناني درباره زمينه هاي شرع جنگ اظهار داشت: «وقتي جنگ درگرفت، معلوم شد كه يك دولت در دنيا نيست كه اين جنگ را محكوم كند... اين، نشانه آن است كه ما يك كارهايي كرده ايم و يك جلوه اي از انقلاب به دنياي خارج نشان داده ايم كه نتيجه اش اين انزواست و آن كارهاست كه نبايد بشود.» (روزنامه انقلاب اسلامي، 23 مهر 1359)

در صحنه جنگ، مخالفت صريح و آشكار رئيس جمهور با سپاه پاسداران و اتكاء به ارتش به عنوان بازوي نظامي خويش، كارآمدي و انسجام را از اقدام در صحنه نبرد سلب كرد.

[ صفحه 47]

وي در مصاحبه با مجله «نوول ابزرواتور [9] » گفته بود: «اين ارتش است كه دليرانه در برابر عراق از وطن دفاع مي كند نه پاسداران، ارتش سي بار از سپاه پاسداران، از هر نقطه نظر مهم تر و قوي تر است» (خبرگزاري پارس، نشريه ويژه، 23 مهر 1359).

حذف سپاه از صحنه جنگ و عدم كمك تسليحاتي و لجستيكي موجب فشار مضاعف بر اين نيرو شد به گونه اي كه فرمانده سپاه خوزستان در نامه اي خطاب به مسئولين نوشت: «اين چه

سازمان رسمي شناخته شده اي است كه اسلحه انفرادي ندارد؟» (مركز مطالعات جنگ، 551 : 1357).

ادامه اين واگرايي رئيس جمهور از رهبري و قواعد رفتاري انقلاب و احتمالا تلاش وي براي حذف رقبا و به دست گرفتن قدرت كامل، منجر به بحران داخلي و رودررويي طرفداران و مخالفان ايشان گرديد. به تدريج در استان ها و شهرهاي مختلف كشور درگيري هايي به وقوع پيوست و تظاهرات و گردهمايي هايي كه اوج آن در 14 اسفند 1359 صورت گرفت موجب صحنه هاي جديدي شدند كه پس از آن با ورود مسلحانه نيروهاي سازمان مجاهدين خلق (منافقين) به صحنه و به حمايت از ايشان، جنگ اصلي در داخل به جريان افتاد.

پايان بحران داخلي كه خلع رئيس جمهور از قدرت و نيز سركوب سازمان مجاهدين خلق (منافقين) و فرار آن ها به خارج از كشور به دست آمد، زمينه را براي توجه به جنگ به عنوان مسئله اصلي فراهم ساخت.

اما براي به دست گرفتن ابتكار عمل در جنگ، مانع ديگري نيز پيش رو وجود داشت و آن جنگ داخلي در كردستان بود، تمام اين اقدامات در يك ارتباط منطقي با يكديگر و به عنوان حلقه هاي تكميلي تجاوز عراق، با هدف براندازي نظام انقلابي ايران صورت مي گرفت. روزنامه «وال استريت ژورنال» [10] در دوم اكتبر 1980 در همين رابطه نوشته بود: «حمله نظامي عراق به رژيم (امام) خميني، گام نخست صدام براي سرنگون كردن رژيم (امام) خميني است. مرحله ي دوم، دامن زدن به انقلاب در داخل ايران با مسلح كردن گروه هاي قومي ايران است». (اردستاني، حسين، 101 : 1378)

عبدالرحمن قاسملو،

دبير كل حزب دموكرات كردستان، در مصاحبه با مجله فرانسوي لوموند [11] درباره اقدام نظامي حزب خود اظهار داشت: «ما اطمينان داريم كه رژيم ايران محكوم به فناست» (مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه، 420 - 421 : 1373).

اين روزنامه درباره عملكرد حزب دموكرات كردستان و ساير گروه هاي مخالف جمهوري اسلامي نوشت: «جنگ كردستان حداقل يك چهارم نيروي نظامي جمهوري اسلامي را به خود مشغول كرده است، بيش از سي هزار نفر به غير از پاسداران در عمليات استقرار امنيت در منطقه شركت دارند. همه چيز به گونه اي جريان دارد مثل اين كه مهاجمين كرد و سربازان عراقي براي درهم شكستن جمهوري اسلامي عمل مي كنند.» (همان منبع بالا: 426 - 427).

درگيري هاي مسلحانه گروه ها و احزاب كرد نيز به همت نيروهاي مردمي و سپاه پاسداران پس از تلاش فراوان و تقديم شهداي فراوان خاموش گرديد و همان طوري كه حضرت امام خميني (ره) فرموده بودند اصلي ترين مسئله به منظور حفظ نظام، بيرون راندن دشمن متجاوز بعثي بود كه در دستور كار نيروهاي پاسداران قرار گرفت.

مرحله دوم مقاومت، مقطع سال هاي 60 - 62

توجه به جنگ خارجي به عنوان مسئله اصلي پس از فراز و نشيب هايي كه شرح آن رفت منجر به اين نتيجه گرديد كه بايد بر پايه توان ملي و قدرت نظامي مردمي با دشمن مقابله نمود و او را به بيرون از مرزهاي بين المللي راند زيرا نه شوراي امنيت سازمان ملل متحد، نه سازمان جنبش غير متعهدها و نه سازمان كنفرانس كشورهاي اسلامي هيچ كدام درصدد منع متجاوز و دعوت به رفع تجاوز و در پي برقراري آتش بس و صلح

نيستند

[ صفحه 48]

براي اين منظور سلسله عمليات كربلا طرح ريزي گرديد و از مهرماه 1360، نوع جديدي از اقدام نظام تحت عنوان حمله غير كلاسيك به مرحله اجرا درآمد كه با عمليات سابق متفاوت بود. در اين حملات، سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي در كنار يكديگر و طي عمليات ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين و بيت المقدس ضمن آن كه مناطق وسيعي از اراضي تحت اشغال دشمن را از دست وي خارج كردند، توانستند به ميزان قابل ملاحظه اي ارتش عراق را منهدم نمايند.

پيروزي هاي به دست آمده كه با شكستن محاصره آبادان در پنجم مهرماه 1360 آغاز شد و با عمليات فتح المبين شتاب فزاينده اي به خود گرفت، طي 7 ماه نبرد جانانه با همكاري مؤثر و كامل نيروهاي مردمي كه به دستور قائد و رهبر خود به جبهه ها سرازير شده بودند، صورت گرفت به طوري كه تعجب تحليل گران سياسي - نظامي جهان را برانگيخت، به ويژه آن كه عمليات هاي انجام شده يكي پس از ديگري از جنبه نيروي انساني و يگان هاي درگير و عملياتي و همچنين وسعت جغرافيايي دامنه وسيع تري را شامل مي گرديد. اهداف مورد نظر اين سلسله عمليات ها كه عمده ترين آن ها، آزاد سازي مناطق اشغالي و انهدام ارتش عراق بود تا پايان عمليات بيت المقدس به ميزان قابل ملاحظه اي تحقق يافت و سرزمين هاي اشغالي جنوب كه مهم ترين برگ برنده براي عراق محسوب مي شد، تقريبا به طور كامل آزاد شد. (اردستاني، حسين، 1 - 2 : 1374).

ويژگي هاي عمليات نظامي مراحل اول و دوم

1 - هر يك از عمليات هاي مذكور به لحاظ نظامي،

از ويژگي هاي خاصي برخوردار بود. از جانب فرماندهان، كسب ابتكار عمل و تسلط بر دشمن به گونه اي طراحي شده بود كه بر خلاف روش هاي رايج در عمليات كلاسيك، واجد خصوصيات بديع و بعضا تازه به شمار مي رفت. علت شكست عراق در اين عمليات ها نيز در همين عامل نهفته بود. مثلا در عمليات ثامن الائمه (5 مهرماه 1360) انتخاب منطقه وسيعي كه قبل از آن سابقه نداشت، يك ابتكار عمل و تصميم جديد به شمار مي رفت و لذا مبدأ تحولات بعدي در صحنه جنگ شد به طوري كه اين عمليات زمينه و خاستگاه استراتژي عملياتي جديد و تاكتيك هاي ويژه گرديد.

2- عمليات طريق القدس كه در هشتم آذر 1360 به اجرا درآمد؛ طراحي بديع عبور از زمين «رمل» به عنوان محور شمالي عمليات، يكي از ويژگي هاي اين عمليات محسوب مي گرديد كه ناشي از خلاقيت و ابتكار تصميم گيرندگان جنگ بود كه موجب دور خوردن دشمن و تضمين پيروزي عمليات گرديد، اين تاكتيك هم دور از انتظار دشمن بود. به باور صاحب نظران جنگ، حمله عراق به پل سابله، پس از گذشت چند روز از عمليات و پس از عقب نشيني از شمال رودخانه نيسان، اولين تحول در باور و نگرش دشمن محسوب مي شد، زيرا پس از اين فرماندهان عراقي براي ادامه حضور در مناطق اشغالي، نياز به تصميم گيري جديد داشتند.

3- عمليات فتح المبين كه در دوم فروردين 1361 با ابتكارات تازه و جديد كه در قبل مشاهده نشده بود، شكست سنگين ديگري را به عراق ديكته كرد كه در گذشته سابقه نداشت. انتخاب تنگه هاي عين خوش و دليجان به منظور

حمله به عقبه دشمن و دور زدن توپخانه عراق به عنوان يك تدبير ويژه اتخاذ شد. اجتماع و تمركز نيروهاي رزمنده در منطقه عمومي دزفول و شوش و شكست هاي قبلي عراق، نشان دهنده وقوع حادثه بزرگ ديگري در صحنه جنگ بود، در اثر اين تهاجم، ارتش عراق مجبور به عقب نشيني در بخش وسيعي از جبهه جنوب شد. بر اثر ابتكار عمل ايران، وضعيت نظامي به گونه اي شكل گرفت كه آزاد سازي مناطق اشغالي به ميزان قابل ملاحظه اي تحقق يافت و با آزادي خرمشهر و غرب رودخانه كارون تكميل گرديد.

4- در آستانه عمليات بيت المقدس، دشمن در معرض از هم گسيختگي قرار داشت به خصوص كه منطقه عملياتي انتخاب شده از وسعت قابل ملاحظه اي برخوردار بود. اين منطقه و منطقه فتح المبين، حدودا بيست و پنج برابر منطقه عملياتي ثامن الائمه وسعت داشتند. در مرحله آزادسازي، معضل اصلي ارتش عراق، غافل گيري در برابر ابتكارات و كاربرد تاكتيك هاي نو و جديد از جانب فرماندهان جمهوري اسلامي ايران بود زيرا در اين حمله، تدابير عبور از رودخانه كارون و تعيين «زمين جنوب جاده حسينيه تا كوشك و پادگان حميد به عنوان قلب منطقه» كه تشخيص هدف عمليات را در ذهن دشمن با ابهام رو به رو ساخت، ابتكار ويژه محسوب مي شدند. انتخاب «قلب منطقه» عراق را در اين ابهام قرار مي داد كه هدف ايران حمله به كدام ناحيه است؟ اين عمليات كه در دهه ارديبهشت 61 شروع شد، در سوم خرداد 61 پس از بيست و سه روز نبرد سخت و طولاني و در چهار مرحله به پايان رسيد و سرانجام خرمشهر آزاد

شد.

[ صفحه 49]

با آزاد سازي خرمشهر و برتري سياسي - نظامي ايران، كه يكي از اهداف آن پايان درگيري بود، پيش بيني مي شد كه زمينه اتمام جنگ فراهم آيد و قدرت هاي بزرگ پايان جنگ را به طور جدي و با در نظر گرفتن عدالت و تنبيه متجاوز و پرداخت غرامت پي گيري نمايند، همان گونه كه در مورد بسياري از جنگ هاي بين المللي چنين شد. اما اين واقعيت در مورد ايران جامه عمل به خود نپوشيد به طوري كه امريكا و غرب در راستاي حفظ حكومت عراق و فشار بر جمهوري اسلامي ايران تلاش هاي خود را آغاز كردند. در واقع امريكا به عنوان عضو موثر و صاحب نفوذ در شوراي امنيت سازمان ملل، بدون توجه به خواسته هاي قانوني ايران، در پي تحميل مذاكره بدون شرط بر اين كشور بود. افزون بر اين، قدرت هاي بزرگ به دليل موضع برتر جمهوري اسلامي ايران مايل بودند، مذاكرات در شرايطي انجام شود كه جمهوري اسلامي فاقد برتري نظامي باشد. از اين رو، اراده قدرت هاي جهاني و كشورهاي منطقه در راستاي جلوگيري از پيروزي نظامي ايران و تقويت توان نظامي عراق قرار مي گرفت. بدين ترتيب، امريكا و شوروي كمك هاي اقتصادي، نظامي و اطلاعاتي فراواني را در اختيار عراق قرار دادند. هدف آن ها از اين اقدام، ايجاد توازن قوا بين دو كشور و اعمال فشار بر ايران و عراق براي پايان دادن به جنگ بود (نگين 3 ، 44 : 1381).

حتي قطعنامه 497 كه در آن از ايران و عراق خواسته بود فورا از هر گونه كاربرد

بيشتر زور خودداري و مناقشه خود را از راه هاي مسالمت آميز حل كنند، نشان دهنده آن بود كه اشغال بخش وسيعي از ايران با نقشه قبلي با هدف تسليم شدن ايران صورت گرفته است. اين قطعنامه بدين معني بود كه امريكا و متحدان اروپايي آن قصد دارند اراده خود را در پوشش حقوق بين المللي به جمهوري اسلامي تحميل كنند. (نگين 3 ، 23 : 1381).

بنابراين تلاش عراق و مجامع بين المللي و كشورهاي منطقه براي طرح مسئله صلح، نه از روي اعتقاد، بلكه به دليل شرايط حادي بود كه آن ها را در موضع ضعف قرار داده و منافع شان را تهديد مي كرد.

پس از اجراي دو عمليات فتح المبين و بيت المقدس و از بين رفتن برتري نظامي عراق، شوراي امنيت قطعنامه 514 را در 22 تير ماه 1361 تصويب نمود و در آن خواستار آتش بس و عقب نشيني دو كشور به مرزهاي بين المللي شد. قبل از صدور اين قطعنامه و پس از آزادسازي خرمشهر، صدام وادار به عقب نشيني سراسري گرديد و به سرعت 2500 كيلومتر مربع از 5000 كيلومتر مربع مناطق اشغالي ايران را تخليه كرد. در حقيقت عمليات بيت المقدس، عراق را وادار به عقب نشيني سراسري نمود زيرا ناچار به اقداماتي گرديد تا سه نقطه ضعف عمده خود را مرتفع نمايد:

1- با اتخاذ خطوط پدافندي مناسب متكي به عوارض طبيعي در نوار مرزي از فكه به بالا، رخنه پذيري خود را منتفي نمايد.

2- طول خطوط پدافندي خود را عملا كاهش دهد.

3- موجب صرفه جويي در نيرو

و در نتيجه ايجاد نيروي احتياط متحرك در سپاه هاي رزمي خود گردد. (مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 33 : 1379).

در واقع اين نوع نبرد مردمي نيروهاي ايراني بود كه اجازه چنين تحركاتي را مي داد و البته نه به سادگي بلكه با مطالعات زياد موفق شدند در رزمي شبانه و با پياده روي هاي طولاني دشمن را دور زده و او را غافل گير نمايند. نيروهاي رزمي ما به دليل محاصره اقتصادي و كمبود تسليحات نظامي قادر نبودند از همان شيوه و تاكتيك هاي كلاسيك استفاده نمايند و لذا با آن كه زمان درگيري ها طولاني تر و شهداي بيشتري تقديم اسلام مي گرديد، اما به هر حال نتيجه دلخواه را به دست مي آوردند.

درست به دليل همين نابرابري در تسليحات نظامي بود كه اولا اين جنگ را يك جنگ نابرابر و غير عادلانه مي خواندند زيرا عراق از نظر تجهيزات و نيروهاي سازمان يافته توانايي فوق العاده زيادي نسبت به ايران داشت و ضمنا از حمايت هاي تسليحاتي غربي ها و شرقي ها برخوردار بود و ثانيا بهترين روش مبارزه با دشمن، جنگ زميني و فرسايشي بود. وجود نيروهاي

[ صفحه 50]

انقلابي و جوانان پرشور كه بعضا در دوران انقلاب كار چريكي مي كردند (نگين 5 ، 119 : 1382) اوايل جنگ يگان هاي رزمي درست كردند و با ارتش تا بن دندان مسلح به مبارزه پرداختند. علاوه بر اين ها وجود نيروهاي مؤمن و وفادار در ارتش ايران بود كه همه اين نيروها به كمك يكديگر توانستند در برابر نيروهاي متجاوز عراق مقاومت و پايداري نمايند.

مرحله دوم در حالي به

پايان مي رسيد كه براي نخستين بار پرسش در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مسئولين و فرماندهان در جلسه حضوري با امام (ره) به بحث گذاشتند (صبح صادق، 25 شهريور 68 : 1381). چنين به نظر مي رسيد عراق كه به عنوان متجاوز و اشغال گر در خاك ايران حضور داشته،اكنون با شكست او و آزاد سازي بخش وسيعي از مناطق اشغالي، ديگر ضرورتي براي ادامه جنگ وجود ندارد واقعيت حاصل از رفتار عراق و آمريكا پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در نهايت وقوع جنگ در روند تداوم آن، پس از آغاز و پيشروي عراق در خاك جمهوري اسلامي، ذهنيت و تصورات خاصي را به وجود آورده بود كه اين پديده آثار زيادي در نحوه مقاومت در برابر تجاوز عراق و پس از آن حمله به دشمن در مناطق اشغالي و سپس عراق در مرحله تصميم گيري پس از فتح خرمشهر، بر جاي نهاد. در واقع ماهيت جنگ و تلاش امريكا با كمك عراق براي حمله به انقلاب و نظام نوپاي جمهوري اسلامي، موجوديت نظام و انقلاب را مورد تهديد جدي قرار داده بود از طرف ديگر واكنش سازمان ملل متحده و ساير مجامع بين المللي در مورد تجاوز عراق و حمايت ضمني از عراق، هر گونه اعتماد نسبت به اين مجامع را از ميان برده بود. به همين دليل پس از فتح خرمشهر، اين اعتماد وجود نداشت كه حقوق ايران شامل محكوميت صدام به عنوان متجاوز، پرداخت غرامت هاي وارده و عقب نشيني كامل از خاك ايران تا پشت مرزهاي بين المللي ادا گردد.

در اينجا نقش نيروهاي رزمنده و آمادگي

و شور و اشتياق آنان در نبرد با دشمن هر گونه ترديد در ادامه جنگ تا نابودي كامل دشمن را از بين مي برد. در همين رابطه آيت الله هاشمي رفسنجاني در مصاحبه اي فرموده بودند: «روحيه نيروهاي مسلح مسئله سوم بود. ارتشي ها مي گفتند: بايد از حيثيت خود دفاع كنيم. سپاهي ها و خانواده هايي كه شهيد داده بودند، حاضر نبودند جنگ پايان يابد. اين اميدواري در رزمندگان بود كه به كربلا برسند. قانع كردن نيروهاي مسلح براي توقف جنگ كار اساسي نبود.» (نگين 5 ، 107 : 1382)...

و يا در جايي ديگر فرموده بودند: «امام (ره) هم بر اساس مسائلي كه در ذهن مباركشان بود، فكر مي كردند حال كه صدام حسين تجاوز را آغاز كرده است، هم بايد دفع تجاوز كرد و هم براي ملت عراق آزادي آورد.» (همان منبع).

تحليل حضرت امام (ره) اين بود كه نيروهاي ارتش عراق به محض برقراري آتش بس در خاك ايران ماندگار خواهند شد و بيرون نمي روند و دوباره با تجهيز مجدد حمله مي كند و تجاوز خود را ادامه مي دهد. اين تحليل را فرماندهان و مشاوران امام و همه نيروهاي رزمي قبول داشتند و لذا مرحله سوم جنگ با اين هدف كه عراق را مجبور به عقب نشيني كامل از تمام اراضي اشغالي نماييم و جنگ را تا نابودي تجاوزگر ادامه دهيم، آغاز گرديد.

مرحله سوم جنگ 1362 - 67

مرحله سوم جنگ در حالي آغاز شد كه دو راه حل براي خاتمه جنگ در اذهان سياست مداران و فرماندهان جنگ وجود داشت:

1- وارد خاك عراق شويم تا ضمن دور كردن نيروهاي دشمن از مرزهاي بين المللي به

عوض اراضي خودي كه در تصرف دشمن است با اراضي تصرفي معاوضه اي صورت پذيرد (مكانيزم مبادله زمين)

2- با مراجعه به سازمان هاي بين المللي و واسطه قرار دادن

[ صفحه 51]

آن سازمان ها به حقوق خود برسيم.

نظر عمومي مشاوران حضرت امام (ره) و شخص ايشان و فرماندهان بر ادامه جنگ تا پيروزي كامل و تنبيه متجاوز بود.

عمليات خيبر با قصد و نيت تصرف مناطقي با ارزش در داخل خاك عراق آغاز شد فرماندهان و طراحان نبرد فكر مي كردند اگر نيروهاي رزمنده، شرق دجله را تصرف و از هور عبور نمايند و جاده بصره را ببندند، بر سرزمين هاي نفت خير عراق مسلط خواهند شد اما آن برنامه موفق پياده نشد و نيمه كاره رها گرديد.

در مرحله ديگر، ورود به خاك عراق از ناحيه فاو مورد مطالعه قرار گرفت كه اگر نيروهاي رزمنده، از طريق فاو به ام القصر برسند ارتباط دولت عراق را با دريا قطع مي نمودند و از اين طريق، جمهوري اسلامي مي توانست به خواسته هاي بر حق خود برسد اما در تصرف فاو پيش روي بيش از كارخانه نمك امكان پذير نشد زيرا مقاومت نيروهاي بعثي به شدت زياد گرديد.

عمليات كربلاي 5 با اين نيت آغاز گرديد تا تنومه و بصره را تصرف نماييم. نيروهاي رزمنده تا نزديكي هاي بصره هم رسيدند ولي پيش روي بيشتر امكان پذير نگرديد.

در ناحيه شمال غرب، طرح عمليات تصرف حلبچه به مورد اجرا درآمد كه سد دربندي خان عراق و سپس سد دوكان به تصرف

درآيند تا حربه مناسبي براي فشار بر رژيم بغداد به دست آيد اما متأسفانه آن عمليات هم جواب نداد.

استفاده از شيوه هاي غافل گيري در عمليات افندي و يا شيوه هاي نبرد رودرو با قدرت نظامي در همه اين عمليات ها مورد توجه بود كه بنا به موقعيت جغرافيايي «زمين نبرد» روشي اتخاذ و مورد عمل واقع مي گرديد.

در كليه اين عمليات ها، ناظران سياسي غربي و كارشناسان نظامي آن ها حملات پي در پي نيروهاي رزمنده ما را مورد بررسي و مطالعه قرار داده تا ميزان پيشرفت و پيروزي ما را دريابند و همواره نگران اين مسئله بودند كه ما در جنگ پيروز شويم. سياست قطعي آن ها اين بود كه جلوي ما را بگيرند. نخست با كمك تبليغات و فريب افكار عمومي جهان و ارسال تسليحات پيشرفته جديد و بعد از آن قصد و نيت آن ها اين بود كه حتي در صورت ضرورت، مستقيما با ما درگير جنگ شوند. اين مرحله به عقيده بسياري از كارشناسان مسائل نظامي و مشاوران حضرت امام (ره) يعني يك تحول بزرگ در جنگ كه پيش از اين سابقه نداشت. نگراني غربي ها از اين مسئله بود كه ما جسارت ورود به خاك عراق را پيدا نموده ايم و تهديدهايي جدي براي خاك عراق پديد آورده ايم. توليد موشك هاي متوسط برد ما به حد توليد انبوه رسيده بود كه مي توانستيم شهرهاي عراقي را نيز مورد حمله قرار دهيم، لذا بايد به هر قيمتي شده جلوي پيش روي ما را بگيرند و نگذارند ما پيروز شويم.

به جنگ شهرها كه از حوالي سال هاي 1364 آغاز گرديده بود و تا پايان جنگ

هم ادامه داشت، جنگ نفت كش ها هم اضافه شد تا منابع مالي ايران را قطع نمايند.

غربي ها به نيروهاي عراقي موشك هاي اگزوسه و بمب هاي ليزري تحول دادند، فرانسوي ها هم هواپيماهاي سوپر اتاندارد براي اهداف بسيار دقيق تقديم صدام نمودند.

بسياري از نفت كش ها، سكوهاي نفتي و بنادر صدور نفت ما را در اين جنگ از بين بردند كه البته نيروهاي رزمي ما با اتخاذ سياست «مقابله به مثل» دشمنان را نيز آسيب پذير نمودند، در اين زمان بود كه امريكا هم به طور غير رسمي وارد جنگ با ما شدند.

در هر حال آخرين اقدامي كه عليه ما صورت گرفت و به منزله اخطار جدي امريكا به قطع جنگ بود، سرنگون كردن ايرباس مسافري ما به وسيله موشك پرتاب شده از ناو جنگي امريكاي بود.

حضرت آيت الله رفسنجاني در مصاحبه اي فرموده بودند كه دلايل متعددي موجب شد قطعنامه 598 را بپذيريم و آتش بس برقرار گردد. يكي از مهم ترين دلايل، تحولاتي بود كه در جبهه هاي جنگ رخ داد، از جمله بمباران شيميايي حلبچه كه نيروهاي نظامي ما فهميدند در اين مورد نمي توانند مقابله به مثل نمايند. تداركات ضعيف نيروهاي رزمي ما از نظر تسليحات، فقدان امكاناتي كه بتوان دست به عملياتي تهاجمي زد، يقيني شدن اين موضوع كه امريكا به هيچ وجه نمي گذارد كه ما در جنگ پيروز شويم. (نگين 5 ، 111 : 1382)

علاوه بر اين ها برخلاف عمليات تهاجمي مرحله دوم جنگ، كه نيروهاي نظامي ما اكثرا با پيروزي هاي درخشان و سريع مواجه بودند، در مرحله سوم در تهاجماتي كه براي تصرف قسمتي از

خاك عراق براي برقراري فشار لازم به تسليم صدام داشتيم، عموما به دليل مقاومت شديد نيروهاي بعثي و كمك هاي فراوان دنياي غرب و شرق و باز گذاشتن دست صدام در انجام هرگونه جنايت جنگي مثل بمباران هاي شيميايي فراوان در جبهه ها و مناطق مسكوني مانند حلبچه، موفق به تثبيت و نگهداري موقعيت و مواضع تصرفي خود نبوديم و اگر

[ صفحه 52]

موفق هم مي شديم تلفات انساني شديد بود. خستگي شديد نيروهاي رزمنده ما به دليل عمليات هاي ناموفق و مقاومت هاي سنگين مزيد بر علت ها بود. در هر حال تحت تأثير مجموعه اين شرايط جنگي و مناسبات و روابط بين المللي آتش بس پذيرفته شد.

نتيجه گيري

در شش ماه نخست جنگ، نيروهاي رزمنده اعم از ارتشيان، بسيجيان و جهادگران به خوبي دريافتند كه به دليل فقدان لوازم و ادوات جنگي در مقابل دشمني كه طي ساليان گذشته خود را تا بن دندان تجهيز نموده و در زمينه نيروهاي مكانيزه زميني، هوايي و دريايي از آمادگي كامل برخوردار است. به هيچ وجه قادر نيستند با تفكر و شيوه هاي كلاسيك، نبرد و مقابله نمايند؛ زيرا يك جنگ كلاسيك بر ابزار متكي است و ابزار و ادوات جنگي محور تاكتيك ها مي باشد و لذا هر كدام از طرفين نبرد كه از تجهيزات و تسليحات برتري برخوردار باشد پيروز است.

تحريم اقتصادي و نظامي ايران از طرف امريكاييان از يك سو و سازمان و ساختار ارتش وابسته به امريكا از سوي ديگر، اين اجازه را به ما نمي داد كه بتوانيم با تفكر كلاسيك با عراق نبرد نماييم لذا با وجود

نيروهاي رزمنده انقلابي و شهادت طلب فراوان كه به دستور رهبري انقلاب براي دفاع از كيان كشور و انقلاب و نظام اسلامي به سوي جبهه هاي نبرد هجوم آورده بودند، هيچ انديشه نظامي بهتر از آغاز جنگ چريكي، به دست آوردن ابتكار عمل و طراحي نقشه هاي جنگي كاملا بديع و ابتكاري وجود نداشت.

از آغاز سال 1360 تفكر جديد دفاعي مبتني بر جنگ چريكي به ظهور رسيد و اين عظيم ترين نقطه عطف تاريخ جنگ تحميلي بود. اين تفكر بعد از ناكامي تفكر و تجربه پيشين در آزاد سازي مناطق اشغالي به فرماندهي بني صدر و پديد آمدن بن بست و موجب تحولي در صحنه هاي نبرد با دشمن گرديد كه در نتيجه آن، پيروزي هاي متعددي يكي پس از ديگري نصيب رزمندگان اسلام شد.

تفكر جنگ چريكي با الهام از مبارزات چريك شهري و مبارزات سياسي دوران انقلاب توانست علي رغم كمبود تجهيزات جنگي و با تكيه بر ابزار سبك نظامي، سنت شكني كرده و به خلق ابتكارات و توان مندي هاي زيادي دست بيايد.

اگر حمايت هاي ابرقدرت ها و در رأس همه آن ها امريكاييان از رژيم بعثي عراق نبود و اگر اين رژيم را از نظر سياسي - اقتصادي و نظامي حمايت همه جانبه نمي كردند، بدون ترديد در همان سال هاي اوليه جنگ، رژيم صدام به پاي ميز مذاكره كشانيده و جنگ با صلحي پايدار، خاتمه پيدا مي كرد. اما هرگاه ما در جبهه اي پيروز مي شديم. تمام تلاش هاي قدرت هاي جهاني در محكوميت ما و خنثي نمودن شهد اين پيروزي به كار گرفته مي شد، علاوه بر اينها رژيم صدام با استفاده از توان علمي و تكنولوژي آنها به فناوري

توليد سلاح هاي شيميايي دست يافت و براي اولين بار در شهريور 1362، از آن ها به صورت نسبتا وسيع استفاده كرد. از ديدگاه قدرت هاي جهاني پيروزي ما در جنگ مي توانست براي كشورهاي منطقه خطرناك باشد چرا كه الگوي سياسي حكومت گران ايراني مي توانست بر آن ها تأثير مثبت بگذارد و اين براي غرب يك باخت سياسي بود كه بايد با آن مقابله مي شد.

پاورقي

[1] Collective Character.

[2] National Characrte.

[3] Ch.Martel.

[4] (Poitiers) پواتيه يكي از شهرهاي مركزي فرانسه است كه نام جنگ نبرد پواتيه در منابع اسلامي «بلاد الشهدا» ذكر شده. مسلمين در اين نبرد كه به سال 114 هجري قمري رخ داد شكست سختي خوردند و پس از آن تاريخ بود كه پيشرفت آنان در فرانسه و اروپا متوقف گرديد.

[5] Militarism.

[6] Tactique.

[7] Strtegie.

[8] Panarabism.

[9] Novel observator.

[10] Wallstreet - journal.

[11] Lemonde.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109